افغانستان و دشواری های شغل روزنامهنگاری
روزنامه نگاری درافغانستان بازی با مرگ است. اینکه در جامعه ما از سختی کار خبرنگاران سخن به میان میآید و هرکس در حد شناخت خود از این شغل پردردسر، پر استرس و پرتنش سخن میگوید،درست؛ ولی تا زمانی که افراد در این جایگاه قرار نگیرند و با سختیهای آن دست و پنجه نرم نکنند دشواری های این شغل پرمشغله، سخت و کم درآمد رااحساس نمیکند.
خبرنگار عنوان کلی است که گزارشگران روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، خبرنگاران خبـــرگـــزاریها و سایتهــای خبری، روزنامهنگاران، دبیران، سردبیران و حتی عکاسان و تصویربرداران خبری را شامل میشود و اینها که همه اهل رسانه اند (خبرنگار) تلقی میشوند. چرا که در نهایت اولین مصالح کار، “خبر” است و نگاشتن ، تحلیل، و نشر آن به هر ترتیب خبرنگاری محسوب میشود.
امروزه شغل خبرنگاری جزئ شغلهای پر خطر در دنیا محسوب می شود .خبرنگاري شغلي است به ظاهر پردرآمد و شيرين،اما در باطن انبوهي از رنج ها و مشکلات طاقت فرسا را به همراه دارد.
خبرنگاران ناهنجاری های اجتماعی را جستجو میکنند، به واقعیتهای تلخ جامعه پی میبرند، مساله ها و نیازهای جامعه راکشف کرده میفهمند و برای رساندن صدای مظلوم به گوش مسولان خود را مسئول میدانند. یک خبرنگار حرفه یی نمیتواند در برابر مسایل و ناهنجاری های جامعه اش بی تفاوت باشد. خبرنگاران با قلم خود به جنگ نابرابری ها ، سهلانگاریها و کمبودی های موجود میروند و گاهی هم در این راه تهدید، تنبیه، تحقیر، لت و کوب و حتی کشته میشوند،اما دست از رسالت شریف خود برنداشته و همچنان در راستای تحقق عدالت وبرابری قلم میزنند .
ناآگاهی برخی ها در آشنایی با کارکرد بخش کوچک اما مهم و ضروری جامعه مثل خبرنگاران ، باعث نادیده گرفتن خدمات و تلاشهای سربازان آزادی بیان می شود و اختصاص روزی به نام خبرنگار هر چند شاید نتواند جوابگوی سختی کار آنان باشد اما می تواند بعنوان مراسم و مناسبت، روزی باشد که همه مردم هم خبرنگار را بشناسند، با کار و سختی های کارش آشنا گردند و هم بنحوی از او تجلیل شود .
شغل شریف خبرنگاری بازی با مرگ است و گاهی هم این جان باختن بعنوان مرگی شریف همانند شهادت برای خبرنگار رقم می خورد.
در طول سالهای گذشته حکومت افغانستان قادر به تامین امنیت جان خبرنگاران نبوده و این کار انتقادهای شدید نهادهای حامی خبرنگاران را در سطح ملی و بین المللی به همراه داشته است.
با نگاه اندک جامعه شناسانه به موضع گیری های مقام های حکومتی علیه خبرنگاران، و تفسیر فهم ایده های عقب کنش کنشگران حکومتی، در مییابیم که دیدگاه های درونی (بدون سانسور) مقامات در باره خبرنگاران و اهل رسانه چقدر خصمانه است. “باد” خوانده شدن تولیدات رسانه ها توسط ریس جمهور حکومت، “قصه ی مفت” پنداشته شدن آزادی بیان توسط کریم خرم، وزیر پیشین در حکومت و “کر و کور” خطاب کردن جمعی بزرگی از خبرنگاران توسط روح الله احمدزی، سخنگوی برحال وزارت دفاع؛ بینانگر نگاه بی باکانه و ناپسند در برابر خبرنگاران است.
گزارش های نهادهای حامی خبرنگاران و کمیسیون حقوق بشر نیز نشان میدهد که حکومت، پس از گروه طالبان، دومین ناقض حقوق خبرنگاران بوده است.
آمارهای ثبت شده در دفتر «نی» حمایتکننده رسانههای آزاد افغانستان حاکی از آن است که از سال ۱۳۸۰ خورشیدی تا کنون بیش از ۱۵۰۰ پرونده خشونت در برابر خبرنگاران ثبت شده است که از این میان، تنها به ۶۰ پرونده رسیدگی شده، حدود ۵۰ پرونده مراحل محاکماتی را طی میکنند و ۱۳۹۰ پرونده دیگر بر اساس «اصل مرور زمان» از روند پیگرد عدلی و قضایی بیرون شدهاند.
قتل، جرح، لت و کوب، توهین و تحقیر و تهدید از نکات بارز خشونت علیه خبرنگاران در افغانستان بشمار می رود. تعدادی خبرنگارانی که مجبور به ترک وطن شده اند نیز کم نیست. شکیلا ابراهیم خیل، خبرنگار طلوع نیوز، یکی از ده ها خبرنگاری است که درسال 1395 به دلیل تهدیدات امنیتی افغانستان را به قصد کشور آلمان ترک کرد.
این تنها نمونه یی از معضلاتی است که جان خبرنگاران را در افغانستان تهدید میکند. از منظر اقتصادی نیز خبرنگاران در وضغ قابل قبولی قرار ندارند.
عدم مصونیت و ثبات شغلی از آسیب های حاد کار رسانه یی در افغانستان است.
ترس از دست دادن وظیفه بعد از استخدام در رسانه، خبرنگار را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و حتی در بیشتر اوقات سبب از خودبیگانگی خبرنگار نسبت به کارش میشود.
از نظراقتصادی خبرنگاری شغلی است که حقوق و معاش چندانی ندارد؛اما خطرات آن خیلی زیاد است. خبرنگار در سرما و گرما ، کوه و دشت و بیابان و صخره و جنگل وشب و روز به کارش ادامه میدهد و مشکلات زیادی را متحمل میشوند. تعدادی از خبرنگاران حتی با هزینه خود برای نشر و پخش رویدادها کوشش می کنند. چراکه به شهر و کشور و هموطن خود عشق میورزند.
باید به یاد داشت که خبرنگاران، تنها مطالبهگران خواستهها و نیازمندی های جامعه هستند. در عدم موجودیت و فعالیت رسانهها و خبرنگاران متعهد، جامعه نمیتواند به حیات اش ادامه هد و دچار کرختی میشود. در حقیقت این خبرنگاران هستند که با بلند کردن صدای اکثریت خاموش، و مطالبه حقوق حقه مردم، روح به پیکر بی جان جامعه میبخشند.
خبرنگاران بعضا با برخورد غیرحرفه یی صاحبان رسانه ها روبرو میشوند و حرمت شان شکسته میشود. نبود مراجع نظارت کننده از کار رسانه های خصوصی سبب شده است که صاحبان رسانه ها به خبرنگاران به چشم کارگران چشم و گوش بسته ببینند، به خواست خود و بدون دلیل موجع از کار برکنار کنند و معاش چندین ماهه شان را نپردازند.
ترس از دست دادن کار سبب میشود خبرنگار از مسوولیت و رسالت اصلی اش که همانا “اطلاع رسانی، افشاگری و گفتمان سازیست؛” دور شود و شبیه یک ربات راکد باقی بماند.
خبرنگاران آن قدر که برای مردم مطالبهگری میکنند و مسئولان را زیر پرسش میبرند، در مورد خود مطالبهگری نمیکنند. بدون وجود رسانهها، مسئولان از مسوولیت ها شانه خالی کرده و دست به فساد می زنند.
ما به عنوان خبرنگار شاید با مشکلاتی چون نبودن امنیت و معاش کم کنار آمده باشیم ولی نحوه پاسخگویی مسئولین بیش از هر چیز دیگری از نظر روحی ما را اذیت میکند.
خبرنگار هیچگاه از مسئولین برای خود چیزی نخواسته و تمام همت و غم او پیگیری مشکلات مردم است ولی متأسفانه برخی از مدیران و مسئولان به موقع و دقیق پاسخ سؤال خبرنگار را نمیدهند و آنها را روزها منتظر میگذارند.این خبرنگاران هستند که ارزش فعالیت های نهادها و مسوولان را تعیین میکنند.
نبودن شمشیر دوضلعی( نقد و تحقیق)ئ رسانه بر سر مسئولان میتواند آسیبها و فسادهای بسیار به همراه داشته باشد. در نتیجه جمع این دو مقوله، این انتظار بزرگی نیست که بخواهیم یک بار هم که شده، جامعه و حکومت به رسانه و اهالی رسانه توجه کنند.
خبرنگار با کاغذ و قلم اش به جنگ نابرابری و فساد میرود.
رسانه ها چهارمین رکن نظام های دموکراتیک پنداشته میشود. در چنین نظام، حکومتها مسوولیت دارند که در رشد رسانه ها سهیم بوده و از تامین امنیت جان خبرنگاران و اهل رسانه اطمینان دهند. مسوولان باید بدانند حمایت از خبرنگار در شعار دادن و مراسم روز خبرنگار خلاصه نمی شود بلکه حمایت از خبرنگار در عمل، با احترام به آزادی قلم و آزاد اندیشی به اثبات می رسد.
خبرنگار حتي خانواده اش را هم فراموش مي کند هم چنان که مي گويند: شغل خبرنگاري از برون دل مي برد و از درون دل مي ترکاند. بسيار اتفاق افتاده است که خبرنگاران انجام وظيفه خويش که همانا خبررساني فوري و به موقع است را بر اعضاي خانواده و حتي کسب منفعت هاي اقتصادي ترجيح داده اند. امانت داري و صداقت در نوشتار و نيز رعايت ملاحظات اجتماعي و فرهنگي و سياسي از خصوصيات بارز و قطعي کار خبرنگاري است.
خبرنگاري به جسارت و اراده مستحکم براي پيگيري سوژه هاي خبري، گزارشي و جدال با اصحاب فکر نياز دارد که اگر نباشد کسي را تواناي ماندن درون اين شغل نيست. تحولات اجتماعي در يک جامعه به فعاليت خبرنگاران وابسته است و اين خبرنگاران هستند که مي توانند سطح باور، انديشه و استعداد افراد جامعه را با کسب نظريه هاي علمي و انتقال آن ها رشد و توسعه داده و سطح علم و دانش و فرهنگ يک جامعه را بالا ببرند و هر لحظه فکر نو به جامعه تزريق نمايند.
کسي که شغل مقدس خبرنگاري را انتخاب مي کند بايد فردي سراپا عشق و استعداد باشد ودرکار خويش براي کاوشگري فراوان علاقه وافر داشته باشد و از بي باکي و استقامتي در خود برخوردار باشد تا بتواند رنج ها و سختي هاي خبرنگاري را تحمل نمايد. پژوهش هاي علمي نشان مي دهد که خبرنگاران در طول دوران خدمت به انواع بيماري ها از جمله افسردگي، کسالت و خواب آلودگي، مشکلات گوارشي، عصبي و رواني، اختلالات شديد جسمي، قلبي و تنفسي، ضعف بينايي، شتاب زدگي، پرخاشگري، گردن درد و دست درد، بي حسي انگشتان و فراموشي دچار مي شوند. بسياري از پزشکان معتقدند روزنامه نگاري يکي از 10 شغل پرخطر دنيا به شمار مي آيد که به دليل شمار فراوان استرس ها و به خاطر دنبال کردن اخبار روزانه، افراد را در معرض سکته هاي قلبي، مغزي و زخم معده قرار مي دهد. اما با همه سختي ها، شغل خبرنگاري مزايايي دارد که اين روزها کمياب هستند، واژه خبرنگاري همواره همراه با واژه هايي بکار برده مي شود که در دنياي امروز بسيار غنيمت است.